loading...
دانلود رايگان نرم افزار با لينک مستقيم, دانلود بازي, دانلود

خلاصه داستان سريال عمرات سراب

داستان قسمت آخر سریال عمارت سراب

سریالعمارت سراب از روی یک رمان ساخته شده و داستان ارباب رعیتی رو دنبال می کنه! داستان محور دختر فقیری میره به اسمه گلی که توی یک کارخونه ی پنبه ریسی کار میکنه و با مادر و پدر سختگیر و برادرش زندگی می کنه.

گلی تو کارخونه با پسری به اسمه کمال اشنا میشه که اونم خیلی فقیره ولی همدیگه رو عاشقونه دوس دارن ، پدر گلی وقتی میفهمه این میخواد با کمال ازدواج کنه به شدت مخالفت میکنه و سعی میکنه گلی رو بفروشه … این ماجرا ها پیش میرن تا طی یه اتفاقاتی گلی بخاطره حرفی که کمال تو بیمارستان بهش میزنه ازش سرد میشه و با خواستگاری رییس کارخونه به عقد اون درمیاد و اسمه سراب رو برای خودش انتخاب میکنه ..

بعدها مظفر خان رییس کارخونه و شوهر گلی یا سراب فعلی کشته میشه(حالا نمیگم به دست کی چون خواستین ببینین لو نره) و تماما اداره ی کارخونه و مزرعه دست سراب می افته و …

پدر گلی میخواست اونو به عقد رمضان برادرزاده صاحب کارخونه (مظفر) دربیاره / گلی و کمال باهم فرار میکنن اما میگیرنشون / گلی رو به مزرعه عمو رمضان میفرستن / اونجا مظفر عاشقش میشه و گلی که از رمضان متنفره با اینکه مظفر رو دوست نداشته باهاش ازدواج میکنه

گلی باردار میشه و مظفر هم کشته میشه و گلی اداره مزرعه و کارخونه رو بدست میگیره

در ادامه گلی به وضع کارگران کارخونه رسیدگی میکنه و بدنبال قاتل شوهرش است

محصول کشور ترکیه / دوفصل / ۴سپتامبر ۲۰۰۹ شروع شده و ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ تموم شده

رومانتیک / درام

شرح قسمت آخر سريال عمارت سراب:

مظفر میمیره و داداش گلی هم اعدام میشه.

کمال و گلی با هم عروسی میکنند ولی شب عروسی یک عده از روستاییان به دستور هالیده برای انتقام از گلی برای مرگ برادرش مظفر به مزرعه حمله میکنند و مزرعه را به آتش میکشند.

پسر گلی تو اتاق خواب خوابیده.

آقا یاسین به مجلس عروسی گلی و کمال میره و به گلی میگه که مزرعه آتش گرفته گلی و کمال با عجله به سمت مزرعه میرن کمال هم میره توی خونه که بچه ی گلی رو نجات بده

ولی سقف میریزه روی سرش و رمضون میره و پسر گلی رو نجات میده و کمال رو هم به بیمارستان میبرن ولی کمال توی بیمارستان میمیره.به هالیده هم خبر مرگ کمال میرسه و هالیده خیلی گریه میکنه و تصمیم میگریه که از شهر خارج بشه که پلیس ها قضیه رو نفهمند.پاکیزه هم از رمضون حامله است و بچه اش به دنیا می آید.گلی هم که میدونه مردن کمال و حمله روستاییان کاره هالیده است میره که انتقامش رو از هالیده بگیره مادر گلی و پاکیزه هم بهش میگن نرو ولی میره.مادر گلی هم میره به جمشیر میگه جمشیر هم میره دنبال گلی.همون موقع هالیده از شهر داره خارج میشه که گلی میاد روی هالیده اسلحه میکشه بهش میگه که چرا این کار رو کردی؟هالیده هم بهش میگه من نمیخواستم کمال رو بکشم بعدش گلی میگه این حرفا کمال رو به من برنمگیردونه.بعدش صدای شلیک میاد گلی پشت سرش رو نگاه میکنه میبینه که باباشه اون هالیده رو کشت.بعدشم پلیس میاد جمشیر رو دستگیر میکنه و میبرن.بعدش نشون میده که گلی داره داستان زندگی خودش رو برای یک کتاب نویس تعریف میکنه تا داستان زندگیش در سراسر دنیا بخش بشه.بعدش نشون میده گلی میاد سر قبر مادرش زهرا و براش گل میاره بعدشم میره سر قبر کمال و گریه میکنه.بعدش ۸ سال بعد رو نشون میده حالا گلیزار با آقا حافظ ازدواج کرده و با گلی دوست شده.بعدش نشون میده که جشن تولد ۸ سالگی بچه گلی همه به جشن تولد بچه گلی اومدن از جمله پاکیزه و همسرش رمضون با سه تا بچه.گلیزار و آقا حافظ هم با دو تا بچه میان به جشن تولد و بچه گلی شمع ها رو فوت میکنه که یک دفعه پیک میاد دم خونه گلی یک کتابه همون کتاب داستان زندگی گلی که الان چاپ شده بعدشم هم در کنار هم خوشحالن و میخندند و داستان به پایان میرسه.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4695
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 76
  • آی پی دیروز : 286
  • بازدید امروز : 129
  • باردید دیروز : 585
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,654
  • بازدید ماه : 8,571
  • بازدید سال : 183,977
  • بازدید کلی : 3,119,846
  • کدهای اختصاصی
    پاپ اپ دانلود برنامه گوشی دانلود فیلم و سریال جدید آهنگ جدید برای دانلود دانلود آهنگ بندری